حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

۵۲ مطلب با موضوع «الازدواجیه!» ثبت شده است

۱۱
ارديبهشت
انقد بدم میاد از این خانمایی که تو اتوبوس:
واسه شوعراشون پرتقال پوست میکنن
انگار خودشون فلجن!
یا نوک به نوک میشن که
عکسای تو موبایلشونو نشونش بدن
یا میان با یه هندزفری آهنگاشونو زورتپون میکنن به طرف
تازه به همه جکای بیمزش هم میخندن
اونم با ذوق!!!
والا...
  • حاجی ره
۰۸
ارديبهشت
خدایا وسیله ازدواج مجردین خصوصا مجرد جمع رو به احسن وجه فراهم بفرما

پ.ن:
دعای آخر سخنران که با اشارات دوستان به بنده صورت گرفت!
  • حاجی ره
۰۸
ارديبهشت
اومدیم خونه یکی از رفقا
به ترتیب هر کدومشون چند تایی بد وبیراه به تجرد ما میگن
انگار نذر کردن
تنها مجرد جمعیم!!!
میگم:
خیلی نامردین
یه جوری میگین که
خودمم دارم فکر میکنم مشکلی دارم
:(
  • حاجی ره
۰۷
ارديبهشت
عآدم باس قبل از ازدواج
بزنه همه وبای داشته و نداشته شو بترکونه
وگرنه بعدا حتما دوشواری پیش میاد
حالا هعی بیا بگو
"من عاشق چشمت شدم"
میگه: نععع!!!
تو به خاطر ماشین زیر پام با من ازدباج کردی!
  • حاجی ره
۰۵
ارديبهشت
اعتراف میکنم...
که در این سالها چند خانواده به صورت های مستقیم و غیرمستقیم
از بنده خواستگاری کردن
ولی چون دخترای هیچکدومشون تویوتای شاسی بلند زیرپاشون نبوده
بنده جواب رد دادم
اینطوریاس!!!
  • حاجی ره
۰۵
ارديبهشت

ه.خ میپرسه:

حاجی سال دیگه اینجا میمونی؟!

میگم: نه! میخوام برم! یا کلا از قم یا یه جای جدید!

میگم: تو چی؟!

میگه: منم تو فکرم برگردم!

میگم: کجا؟! برگردی حجره یا شمال؟!

میگه: میخوام برم سر خونه خودم!

میخوام ازدواج کنم!

به خانواده هم گفتم دنبال مورد باشم برام

دیگه خسته شدم!

بهم سخت میگذره...


پ.ن:

چه جلافتا!

ما رومون نمیشد جلو خانواده سریالای خانوادگی تلویزیونونگاه کنیم

والا..

  • حاجی ره
۰۳
ارديبهشت


من عاشق چشمت شدم...

(تیتراژ)


  • حاجی ره
۰۲
ارديبهشت

صبح که رسیدم سر کار

به یکی از محققا که چند وقتیه ندیدمش با خنده میگم:

خیلی شانس آوردی

بیس سی تومن نتونستم بیشتر ازت کسر کنم!

کدوم گوری بودی؟!

میگه: حاجی پریشب عقدم بود!!! چطور بیام؟!

میگم: جدی؟! مبارکه! حالا کو شیرینیش؟!

میگه: به بچه ها دادم تموم شد!

میگم: عقدی که شیرینیش یه من نرسه میخوام صد سال سیاه مبارک نباشه! والا...

به حالت قهر دور میشدم که آبدارچی رو صدا زد و گفت:

شیرینی حاجی رو واسش ببر!


  • حاجی ره
۰۲
ارديبهشت


دیروز سر کار مطلبی رو مینوشتم

بعد که امضا زدم 

و زیرش تاریخ زدم

دیدم چه تاریخ باحالیه:

1/2/93


+ عروسی یکی از رفقای طلبه 8/8/88 بود

تنها تاریخی که هیشکی فراموشش نمیکنه!

  • حاجی ره
۰۲
ارديبهشت

اگه عاشق بودم

عاشقانه نویس خوبی میشدم!


+ تجریه اینو به بهم ثابت کرده...

  • حاجی ره