م م 1048: لطفنا بهم!
يكشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۵۵ ب.ظ
بنده امسال دقیقا جوری برنامه ریزی کردم که بعد از خونه تکونی برسم خونه!
+ برگرفته از کتاب: "اعترافات یک حاجاغای مهلبون"
پ.ن:
هر چی خانواده تماسیدن که حاجی کی میایی
عذر آوردم که کار و درس و ... و معذورم خلاصه!
خبر رسید که دامادمون اومده طی یه ظهر تا شب خونه رو زیرو رو کرده
همون شب راه افتادم اومدم خونه!!!
ما اینیم!
والا...
- ۹۲/۱۲/۲۵
معلومه که یادمه!
حقمُ خوردین شما :)) انتظار دارین یادم بره؟؟؟ :|
نه! جدای از شوخی! خانما ممکنه ببخشن! اما هیچوقت فراموش نمیکنن!!!!
جسارتاً کلیپ رو دیدید؟!!؟