م م 1085: العروسیه!!!
سه شنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۳، ۱۱:۲۰ ق.ظ
سر صبحانه
پسر خاله ام دیر اومد
پا شدم واسش صبحونه آوردم سر میز
میگه: حاجی! دیگه باید عروست کنن!
به خاله ام که همون موقع اومد میگم:
خاله ببین پسرت چی میگه!!!
میگه: حاجی! این دیگه بی تربیت شده!
تازه دیروز که ظرفهارو میشستی میگفت:
میخوام برم حوزه شکایت حاجی رو بکنم که ظرف میشوره و سفره رو جمع میکنه و اینا!
آبروی مارو برده!!!
منم (خاله) بهش گفتم: همه حوزویها اینجورین! شکایت چیو رو میخوای بکنی؟!
...
پریشب هم که من و پسر دائیم قرار گذاشتیم ظرفای شامو بشوریم
این پسر خاله از زیرش در رفت هیچ!
به زور آوردیمش دستاشو شستیم!
تازه میومد بهمون سرکوفت هم میزد!!!
- ۹۳/۰۱/۰۵
پسرخاله رو بیخیال ایول دمتون گرم چه پسرای خوبی
حاجی حالا که فک میکنم وقت زن گرفتنه خودشم از نوع مهندس دی