م م 10118: الآشیه!
سه شنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۳، ۱۱:۴۵ ق.ظ
دیروز صبح بعد از نماز صبح رفتم بیرون آش خوردم!
ظهر مامانم آش ترش درست کرد!
بعدش خواهرم زنگ زد: شوربا دوس داری واست درست کنم؟!
جواب مثبت دادیم! (جواب مثبت دادن واسه مون عقده شده!!!)
عصری هم رفتیم و شوربا زدیم!
شبش هم با پسرخاله رفتیم شبگردی و کنترل خیابونای شهر!!!
میخواستیم یه جا انتخاب کنیم واسه شام (با حاصل دسترنج موشگیری!)
بوی خوش آش به دماغمون خورد!!!
گفتم: بریم آش؟!
میگه: سگ رو با کلنگ بزنه این وقت شب آش نمیخوره!!!!!!
رفتیم داخل مغازه
دیدیم داره واسه فردا آشو آماده میکنه!
قسمت نبود!
+ بابام میگه شبیه آش شدی!!!
++ آش میبینم یاد آرش (علیه ما علیه) میافتم!
+++ امروز صبح هم با پسرخاله آش زدیم!!!
- ۹۳/۰۱/۱۲
یه سوال
شوما که اش خوریت ملسه
زنم که دوست میداری بستونی
خو په چرا نمیری زودتر این اش خوریتو زیر پرچم تموم کنی
شایدم بانی خیر بشی
بختت باز بشه خانواده هایی رو از نگرانی برهانی
والا!