اللباسیه
پریروز از کلاسی برمیگشتیم با دوستی
حاشیه خیابون منتظر تاکسی...
یهو یه سایه ای با سرعت از پشت سر بهمون نزدیک شد
و داد دوستم
و کشیدن من به سمت پیاده رو
و لباسی که جر خورد
و وانتی که با سرعت زیاد دنده عقب میومد
دو متر بعد از جایی که لحظاتی پیش ما بودیم توقف کرد!
یعنی لباسم جر نمیخورد
خودم باس زیر وانت میبودم جر خورده!!!
+ چند وقت پیش دوستی میخواست
رمز وبشو بهم بده
که اگه خدای نکرده اتفاقی افتاد
دوستان بی خبر نمونن و فحش و لعنت نفرستن بی خبر از واقعه!
گویا مرگ خیلی نزدیکه...
++ میگه: ببخشید لباستو پاره کردم
میگم: بهتر از اینه که الان کفن پوشیده بودم!
+++ لباسم از خط اتوش یه وجبی جر خورد
البته بشدت نازک و آماده جر بود
بعد از چهار پنج سال پوشیدن!
جوری که رنگ استرش پررنگتر بود از بس رویه اش آفتاب خورده بود!
++++ هدیه دوستی طلبه بود
سید و اصفهانی
همون اوایل طلبگی
یادم نیس چی شد که لباسشو گرفتم پوشیدم
بعد که خواستم بهش برگردونم هدیه داد به خودم
+++++ چند روز پیش برنامه ریخته بودم
که با همین لباس برم خواستگاری
تمیز و مرتب و قشنگه
اما خب عمری ازش گذشته...
که از همون اول خانواده عروس دندان طمع از ما بکنن
قسمت نبود...
++++++ دختری هس که یه لباس رو چهار پنج سال بپوشه؟!
+++++++ هن لباس لکم و انتم لباس لهن
موندیم لخت و بی لباس
والا...
- ۹۴/۰۲/۳۱