حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

۳۳ مطلب با موضوع «احوالنا الخرابه!» ثبت شده است

۱۵
فروردين
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • حاجی ره
۱۵
فروردين


اگه تعداد پستهای یه وبلاگ نویس ارتباط مستقیمی با غمهاش داشته باشه

از من غمین تر هم هست؟!

طی 33 روز 136 پست!

میانگین روزانه 4 پست


+ و میانگین هر روز

300 بازدید کننده

2000 نمایش

و 100 کامنت

که هفته هاس نه بالاتر رفتن نه پایین تر میان!


++ غروب خورشید پشت کوههای سد کارون ( در مسیر اهواز)

  • حاجی ره
۱۵
فروردين
چرا من خواب نمیرم؟!
  • حاجی ره
۱۳
فروردين


خستگی یعنی دلهایی که دیگر توان دوست داشتن ندارن...


+ کپی از وب دوستی با اندکی تغییر

  • حاجی ره
۱۳
فروردين
صبح زود رسیدم
زنگ خونه رو که زدم
خانمم از پشت آیفون میگه:
حاجی بگو چی واسم سوغات آوردی تا درو باز کنم!!!
...
+ آیکون حاجاغای متوهم
  • حاجی ره
۱۳
فروردين

آیکون حاجی

نشاننده در vip

نوشاننده آب آلبالو

شنواننده آهنگ ماه و ماهی

و بیناننده کامنت دوستان با موب

و احساننده غمی پنهان و نامعلوم در دل

...

  • حاجی ره
۱۲
فروردين
خواهر بزرگم تازه امشب به هممون
عیدی داد!
بهش میگم یه دونه هم بده ببرم قم واسه خانمم!
***
امشب دارم میرم قم
دامادمون با کنایه میگه:
حاجی باز که داری دست خالی میری؟!
میگم: دست خالی چرا؟!
خانمم قم منتظره!
***
رفتم مغازه روبروی خونه مون
میگه:
حاجی ازدواج کردی اونجاها؟!
میگم:
آره دو سه باری!!!
***
یاد فیلم شاتر آیلند افتادم
  • حاجی ره
۱۲
فروردين


گذشته مون که به صبر گذشت

آینده هم؟!


پ.ن:

قال رسول الله ص:

ثَلاثٌ مَن کُنَّ فیهِ جَمَعَ اللّه لَهُ خَیرَ الدُّنیا و َالآخِرَةِ:

اَلرِّضا بِالقَضاءِ 

وَالصَّبرُ عِندَ البَلاءِ 

و َالدُّعاءُ عِندَ الشِّدَّةِ و َالرَّخاءِ

کسى که سه خصلت در او باشد خداوند خیر دنیا و آخرت را براى او فراهم مى کند:

خشنودى به مقدّرات، 

صبر در بلا 

و دعا در سختى و راحتى 

  • حاجی ره
۱۱
فروردين
داروهام تموم شدن
اما سرماخوردگی پابرجاست 
همچنان
...
خیلی وقته که
صبرم هم تموم شده
اما تنهایی پابرجاست!
همچنان
  • حاجی ره
۱۰
فروردين

یه تزریقاتی بود قم 

که بعد از تزریقی که من اصن هیچ نفهمیدم ازش

جروبحث داشتیم سر اینکه زده یا نه

من میگفتم: دکتر به من آمپول نزدی

اون میگفت: زدم! نفهمیدی!!!

اینجاهم چند باری رفتم

اونوخ هر بار که رو مبل یا رو تخت جابجا میشم

آبا و اجداد تزریقاتچی رو مورد عنایت ویژه قرار میدم!!!

  • حاجی ره